-
بی تو می مردم
شنبه 4 تیرماه سال 1390 11:40
همه عاعلم می دونستن که بری میمیرم اما رفتی و همه عالم و ویران کردی
-
سلام
سهشنبه 3 خردادماه سال 1390 11:32
سلام سلامی به گرمیه خودت سلامی به ترنم باران سلامی به شبنم وسلاامی به همه ی دوستانم
-
...............
سهشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1390 23:53
سلامی به گرما آفتاب محبت سلامی به ترنم باران عشق سلامی به وجود عاشق گل وسلامی به به تو که می خوانی
-
......
دوشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1390 13:24
یادمان باشد که هرگز برای کسی که ارزش چشمانمان را نمیفهمد گریان نکنیم یادمان باشد اگر خاطرمان تنها شد طلب عشق زهر بی سو ژایی نکنیم
-
کاش...
سهشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1390 23:04
کاش در آن زمان که عشق توسط پروردگار آفریده شد در آن گریه وجود نداشت وهر کس می توانست عاشقی را تجربه کند در خواب عشق را می دید در بهار آرزو می کرد در زمستان به آرزویش می رسید...
-
کجایی
جمعه 2 اردیبهشتماه سال 1390 23:17
هر جا درپی تو گشتم چیزی یافت نکردم بگو کجایی عشق را در تو پیدا کرم اما دوباره یافتت نکردم بگو کجایی بگو کجایی...
-
اینگونه...
چهارشنبه 24 فروردینماه سال 1390 17:46
بعضی عاشقان فکر می کنند که که زمانی که عاشق هستند باید تمام فکر خود را بر روی معشوقه ی خود بگذارند ولی سعی کنید که اینگونه نباشد همه ی وقت خود را صرف این کار نکنید بلکه صرف این کنید که خودتان را به معشوق خود نزدیک کنید البته با این کار اهتمال اینکه شما به معشوقه خود برسید به نود و نه در صد می رسد و برای این یک درصد...
-
تاثیر عشق چگونه است؟
یکشنبه 14 فروردینماه سال 1390 22:47
"عشق همنشین هر کس که شد رفتارش آنگونه که عشق می خواهد تغییر می کند" عشق زندگیه عده ای را آنطور که آرزو دارند میسازد و خوشبختشان می کند! وزندگی بعضی دیگر را طوری میسازد که حاضر نیستند باید آنطور باشند که عشق می خواهد! در بعضی دیگر زندگی را خار کرده و بعضی از وقتها حاضر به خودکشی می شود! و در مابقی تاثیر زیادی...
-
او به دنبال کیست
شنبه 13 فروردینماه سال 1390 23:19
دیدم کسی دنبال کسی میگردد از او پرسیدم به دنبال کیستی؟ گفت: او پرسیدم او کیست؟ گفت: عزیزی عزیزتر از جانم پرسیدم عزیزتر از جانت کیست؟ گفت: کسی که بی او مرگ برایم بهتر از زندگیست زندگی به او گفتم زود برو که برو که دیر شد. به امید آنکه هرکس به عزیزتر از جانش برسد..
-
عشق تلخ
جمعه 12 فروردینماه سال 1390 19:34
نیمه شب آواره و بی حس وحال در سرم سودای جامی بی زوال پرسه ای آغاز کردیم در خیال دل به یاد آورد ایام وسال از جدایی یک دو سالی می گذشت یک دو سال از عمر رفت و بر نگشت دل به یاد آورد اول بار را خاطرات اولین دیدار را آن نظر بازی آن اسرار را آن دو چشم مست آهو وار را همچون راضی مبهم وسر بسته بود چون من از تکرار او هم خسته...
-
عشق همه جا هست
پنجشنبه 11 فروردینماه سال 1390 18:21
عشق را می توانی در هرجایی بیابی حتی شبها روزها بهار تابستان پاییز زمستان در خانه شبها به آسمان نگاه کن آن را خواهی یافت روزها هر کجا که هستی نگاهی به اطرافت کن آن را خواهی یافت بهار به شکوفه ی درختان نگاه کن ان را خواهی یافت تابستان به پرنده گان نگاه کن آعشق را میبینی پاییز به برگ زرد درختان نگاه کن آن را میابی زمستان...
-
عشق چگونه است؟
پنجشنبه 11 فروردینماه سال 1390 15:46
عشق مثل بهاریست بی پایان عشق تنها در دل عاشق ما جاد عشق پرنده ایست که شوق پرواز دارد عشق را عاشقان ترجمه می کنند عشق بی پایان است پهنای آن گسترده غم دارد، انتظار دارد همیشه جاودانه است می توان با او دوست شد اما اگر با او دوست شدی باید تحمل فراوان در فراغ یار بکشی پایان دارد اما نا معلوم عشق مانند آب روان است و به...
-
فریادرس کیست؟
دوشنبه 25 بهمنماه سال 1389 15:59
از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر هرگز صدا زدم ای عشق به فریادم برس گفت: فریادم رس من نیستم فریادرس کسی است که تو را به طناب من آویزان کرده است گوش به فرمان او هستم پس سعی کن که او راقانع یا از من کمک نخواه گفتم که گر تو نبودی من عشق نمی شدم گفت حالا عاشق نباش مگه چیزی ازت کم میشه من با غرور گفتم نه....
-
عشق پنهان
پنجشنبه 23 دیماه سال 1389 09:27
عشق را دباید در پستو ها و خرابه هیی پیدا کرد که آنجا عشق را می توان حس کرد و برای این عشق باید زحمت زیادی کشید
-
تو را...
یکشنبه 21 آذرماه سال 1389 23:32
در آرزوی تو و روی ماهت مردم وز حسرت روز دیدارت مردم قسه را نکنم دراز، کوتاه کنم باز ای که باز از انتظارت مردم *** جز نفس تو در نظر نیامد ما را جز کوی تو رهگذر نیامد ما را خواب گرچه خوش آمد در عهدت حقا که به چشم در نیامد مارا *** امشب زغمت میان خون خواهم خفت وز بستر عافیت برون خواهم خفت باور نکنی خیال خود را بفرست تا...
-
محرم
یکشنبه 21 آذرماه سال 1389 14:34
باز محرم آمد وجهان را پر از غم و عذا شد همه مشکی پوش و دلها روبه خدا شد باز این چه شورش است که در خلق عالم است باز این چه نوحه و چه عذاب و چه ماتم است این حسین کیست که عالم همه دیوانه اوست این چه شمعی است که جان ها همه پروانه اوست اوست تنها پهلوان عالم که شهادت را بر پیروزی ترجیح داد... او کسی بود که با هفتادو دو تن...
-
مهدی جان
شنبه 20 آذرماه سال 1389 00:23
مهدی جان! بگذارنباشد برمن صبحی که بدونه توآغازشود. درآن پگاهی که نسیم عشق شروع به وزیدن می کند. درآن سکوت صبح گاهی، فقط توای که می توانی روح سوحان خوردۀ مرا از زخم زمانه التیام بخشی. مولای من! به والله که ازانتظاربند بند ،وجودم درآتش فراغ تو می سوزد. یاصاحب الزمان! تا کی در آسمان به پرنده ای خیره شوم؟ تاکی گل های سرخ...
-
تقدیم به بهترینم
جمعه 19 آذرماه سال 1389 23:43
وقتی می شی نیاز من اگه نباش پیش من ببین که میریزه به پای تو بازم که بیقرارمو دل واپس نگاه تو تموم هستی منی بمون همیشه پیش من اگه شدم عاشق تو نزار که بی تاب بمونم لالاوی شبام تویی نزار که بی تاب بمونم دارم برات شعری می خونم شاید به یادم بمونی فقط یه چیز ازت می خوام همیشه عاشقم بمونی دوست دارم خیلی کم ولی جز این چیزی...
-
پرنده محاجر
جمعه 19 آذرماه سال 1389 23:41
ای پرنده مهاجر گر از شهوت رفتن فاصله قد یه دنیاست بین دنیای تو بامن تو رفیق شاپرک ها من تئ فکر گلمونم تو پی عطر گل سرخ من حریس بوی نونم دنیای تو بی نهایت همه جاش مهمونی و نور دنیای من یه کف دست روی سقف سرد یک گور من دارم تو آدمک ها می میرم تو برام از پریا قسه می گی من تو پیله وحشت می پوسم برام از خنده چرا قسه میگی...
-
از راه دور...
جمعه 19 آذرماه سال 1389 23:40
باران ببار که دلم هوای یارم کرده است... از راه دور تو را می پرستم ای قبلۀ امید من... از راه دور به تو عشق می ورزم تا دیگران این فاصله را احساس نکنی ... از راه دور درد و دلهای خودم را به تو می گویم و تو را در آغوش محبت هایم می فشارم... آری از همین راه دور می توانی دست بر روی شانه های هم بگذاریم و با هم قدم بزنیم... به...
-
live whit you
جمعه 19 آذرماه سال 1389 23:39
give of my self az tak from you so we forge a bond that this us sol to soul we are jmmortal we are undying and nothung can sever the bond we have severed I love you…
-
دوستت دارم
جمعه 19 آذرماه سال 1389 00:50
به چشمانت که چون چشمان دریاست به لبخندت که چون لبخند گلهاست به اون نازی که در چشمان تو پیداست تو را چون صبح دریا دوست دارم *** کاش در دهکده ی عشق فراوانی بود زیرا بازار محبت هم کمی ارزانی بود *** در این دنیا گناهی من نکردم فقط کردم به چشمانت نگاهی گر نگاه من دارد گناهی مجازاتم تو کن هر جور که خواهی *** ما جدا افتادگان...
-
روزی که از تو جداشم
جمعه 19 آذرماه سال 1389 00:16
روزی که ازتو جداشم روز مرگ خنده هام روز تنهایی دستام فصل سرد و غسه هام توی اون کوچه تاریک رد پاهای تو مونده حالا من تنها و خسته توی این شهر غریبم توی این شهر غریبم
-
افسوس
جمعه 19 آذرماه سال 1389 00:09
یکی را دوست دارم ولی افسوس که او هرگز نمی داند که اورا دوست دارم نگاهش می کنم شاید بفهمد از نگاهی که اورا دوست دارم ولی افسوس
-
دوست داشتن
پنجشنبه 18 آذرماه سال 1389 23:40
آری آغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه ناپدید است من به پایان دگر نیندیشیده ام که همین دوست داشتن زیباست تو که که یک گوشه چشمت غم عالم ببرد حیف باشد که تو باشی وما را غم ببرد من گرفتار سنگینی سکوتم زیرا قبل از هر فریادی لازم است
-
با تو بودن
سهشنبه 16 آذرماه سال 1389 22:58
با تو هوس عاشقی کردم معنی عشق و باتو تجربه کردم بی تو برای تو گریه کردم من قلبم و به تو هدیه کردم این تن بمیره این تن بمیره دلت سراغی از من می گیره تو بام همه کسی همه جونم همه از خدا فقط تو رو آرزو دارم و بس آره خوشبختی تو شده خوشبختی من با تو بودن تا ابد آرزوم گل من خیلی خداییش هواتو کردم آخه خداییش هوات و کردم ***...
-
زندگی
سهشنبه 16 آذرماه سال 1389 01:46
زندگی یک حس غریبی است که یک مرغ مهاجر دارد چیزی نیست که بر لب تاخچه عادت از یاد من وتو برود زندگی صوت قطاری است که در پل می پیچد زندگی هندسه ساده نفسهاست٬آتشی گسترنده پا بر جاست گر بیفروزیش در هر کرانه پیداست ورنه خاموش است وخاموشی گناه است